تیتر یک

وحشتناک | قتل خانم شیرینی فروش با ضربات چاقو

«درست شنیدم‌ که ‌کشته شده؟»، «روحت شاد»، «دیگه نیستی برامون‌ کیکای خوشگل درست‌کنی»، اینها پیام‌های کسانی است ‌که عاطفه آبادگر،

کد خبر : 3210
پنجشنبه 10 اسفند 1402 - 5:30

«درست شنیدم‌ که ‌کشته شده؟»، «روحت شاد»، «دیگه نیستی برامون‌ کیکای خوشگل درست‌کنی»، اینها پیام‌های کسانی است ‌که عاطفه آبادگر، صاحب شیرینی‌فروشی آرشیدا را می‌شناختند یا زمانی‌که زنده بود به او سفارش پخت کیک و شیرینی می‌دادند. حالا از این زن شیرینی‌فروش یک صفحه اینستاگرامی باقی‌مانده با کلی عکس شیرینی وکیک‌های رنگارنگ. شوهرش  وقتی صحبت می‌کند، هنوز هم باورش نمی‌شود همسرش را ازدست داده است: «این شیرینی‌فروشی متعلق به پدر همسرم بود که خانمم درآن برای مشتریانش‌ کیک وشیرینی آماده می‌کرد. روز یکشنبه همسرم چون سفارش‌کار داشت، از بازار خرید کرد و بعد به من‌ گفت امروز مشتری زیاد دارم و به مغازه رفت و من هم به مغازه خودم رفتم.

 

 

مغازه همسرم دوربین مداربسته داشت اما به‌ دلیل مشکل فنی تصاویر ضبط نشده بود و از روی تصاویر دوربین مداربسته مغازه موبایل‌ فروشی متوجه برخی اتفافات شدیم. قتل بین ساعت هشت ونیم تا ۹ صبح اتفاق افتاد. خانمم بعد از خرید وارد مغازه شد و خریدهایش را روی میز گذاشت. طبق تصاویر دوربین مداربسته، قاتل ازساعت ۸ صبح اطراف مغازه خانمم کمین‌ کرده بود و ماسک، کلاه، لباس بادگیر و شلوار جین به تن داشت. همسرم مشغول درست‌کردن کیک بود که قاتل واردمغازه شد و پس از قتل همسرم، خودروی پراید نوک‌مدادی، مقداری طلا و گوشی تلفن‌همراه او را سرقت کرد. او حتی یک جعبه شیرینی و موزهایی‌ که همسرم خریده بود را هم برداشت و با خودروی همسرم فرار کرد.

نمی‌دانم چند ضربه چاقو به همسرم زده است و از جزئیات آن هیچ اطلاعی ندارم. قبل از این‌ که جسد همسرم توسط یکی ازمشتریان او که آمده بود سفارشش را ببرد کشف شود، صدای درگیری بین سارق وهمسرم داخل مغازه پیچیده بود اما همسایه‌ها فکر می‌کردند خانمم با دخترم آرشیدا صحبت می‌کند برای همین پیگیر علت سروصدا نشده بودند، درحالی‌که در تمام آن لحظات سارق با همسرم درگیر بود که به جنایت منجر شد.»

بین صحبت‌های‌مان بغض مرد جوان می‌شکند: «ما قاتل را نمی‌شناسیم. با وجود تحقیقات پلیسی هنوز هیچ رد ونشانی از سارق قاتل و خودروی همسرم پیدا نکرده‌ایم و ماموران درحال پیگیری هستند. همسرم هیچ دشمنی نداشت و اگر مشکلی بود به من اطلاع می‌داد. کل بازار او را قبول داشتند و همسایه‌ها مراقبش بودند. همیشه به او می‌گفتم تو خانم هستی و اگر کسی آمد و اتفاقی افتاد از مغازه بیرون بیا که می‌گفت نه هیچ مشکلی ندارم. همسرم زن ضعیفی نبود. او ازکودکی درمغازه پدرش بود تا به اینجا رسید و با پخت‌کیک و شیرینی‌ کلی کارش‌ گرفته بود. ما ۱۷سال بود که ازدواج کرده بودیم و زندگی خیلی خوبی داشتیم. آن‌قدر این اتفاق تلخ است که هنوز در مورد مرگ همسرم به دخترم چیزی نگفته‌ام. می‌خواهم شما هم با رسانه‌ای‌ کردن این قتل به ما در تسریع رسیدگی به این پرونده کمک‌ کنید.»

​​​​​​​یکی از همسایه‌های این زن شیرینی‌ فروش هم می‌گوید: «حیف این زن و شوهر. خیلی با هم خوب بودند. تازه روی خوب زندگی را دیده بودند که این اتفاق افتاد. از روی دوربین مداربسته دیدیم که قاتل استرس داشت و مدام این پا و آن پا می‌کرد. بعد از قتل هم انگار که هیچ اتفاقی نیفتاده، بعد ازسرقت، ریموت را زد تا ببیند خودروی خانم آبادگر کدام است، سپس سوار خودروی او شد و رفت. قاتل تمام طلاها را برده بود به‌ جز یک پلاک‌ کوچک که داخل خون افتاده و آن را ندیده بود. ظاهرا کف‌ دست و شاهرگ خانم آبادگر هم چاقو خورده بود. او زن شجاع و نترسی بود ورابطه خوبی با همه داشت. شاید اگر تسلیم می‌شد، قاتل دست به جنایت نمی‌زد.»

درحال حاضر با دستور قاضی جنایی، تیمی ازماموران پلیس آگاهی استان گیلان با سرنخ‌هایی که از متهم به قتل به‌ دست آورده‌اند در تلاش‌اند او را دستگیر کنند تا راز این جنایت فاش شود.

 

وب گردی

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *